این پاورپوینت باموضوع مقدمه ای بر مدیریت دانش با149 اسلاید با عناوین زیر:
كليات
تاريخچه
مفهوم دانش
اطلاعات
ابزار
چند معيار مهم براي تبديل داده ها به اطلاعات
تبديل اطلاعات به دانش از طيف واژه هاي زير صورت مي پذيرند
فرآيند فرآوري دانش
دانش در عمل
آگاهي به واقعیت ( درك پيچيدگي)
شبكه هاي رايانه اي و تبادل دانش
بازار دانش
شهرت
آسيب شناسي بازار دانش
ايجاد بازارهاي دانش
ايجاد بازارهاي دانش كارساز
مزاياي جنبي بازار دانش
شبكهها
اصول اوليه ( كد ) رمز گذاري دانش
نمونهاي از نقشه دانش
فناوري و طراحي نقشه دانش
همگن يا هماهنگ نمودن دانش؟
انتقال دانش
تاريخچه
تام استوارت در 1994 طي مقاله اي در مجله فورچون، اين مسئله را به شركتها يادآوري كرد كه به آنچه ميدانند بيش از آنچه دارند (سرمايه مادي) اهميت دهند.، يعني « سرمايه فكري »
پس از وي، پيتر دراكر دانش را به عنوان پايه هاي رقابت در جامعه فرا سرمايه باوري معرفي كرد.
اقتصادداني به نام استنفورد پال رومر دانش را تنها منبع بي پاياني ناميد كه با استفاده بيشتر، حجم آن بيشتر مي شود
در 1995، دو تن از دانشگاهيان ژاپني به نامهاي نوناكا و هيروتاكا تاكه اوچي كتابي به نام «شركت دانش آفرين» منتشر كردند كه به صورت نقطه عطفي در مطالعات گسترش دانش و استفاده از آن در شركتهاي ژاپني درآمد. در همان سال، دوروتي لئونارد بارتون كتابي به نام «سرچشمههاي دانش» (درخصوص بررسي آخرين مطالعات مربوط به نقش دانش در توليد محصولات) به چاپ رساند.
مفهوم دانش
داده ها
داده ها، رشته واقعيت هايي عيني و مجرد در مورد رويدادها هستند. از ديدگاه سازماني، دادهها به درستي يك سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقي شده اند. وقتي يك مشتري وارد جايگاه بنزين شده و باك خودروي خود را پر مي كند، در واقع معامله اي اتفاق افتاده كه به نوعي مي تواند به عنوان « داده » توصيف شود. زمان انجام معامله، حجم كالاي خريداري شده و مقدار پولي كه بابت آن پرداخته مي شود، هر يك، داده اي خاص به شمار مي آيد. اين داده ها، فاقد هر گونه اطلاعاتي درباره علت انتخاب اين جايگاه بنزين توسط مشتري و مراجعه بعدي او هستند.
**سازمانهاي نوين، معمولا داده ها را در يك سامانه فناوري ذخيره مي كنندپيتر دراكر به عنوان يكي از نويسندگان معروف متون مديريتي، يادآور شده است كه اطلاعات يعني « داده هاي مربوط و هدفدار » به بياني ديگر از نظر او داده ها به تنهايي « مربوط » و « هدفدار » نيستند.
شركتها، مديريت داده ها را از نظر كمي بر حسب ظرفيت، سرعت و هزينه ارزشيابي مي كنند
اطلاعات
نوعي «پيام» به شمار مي آيد. پيام مورد نظر ما معمولا به شكل مدركي مكتوب يا به صورت ارتباطي شنيداري يا ديداري نمود مي يابد. اطلاعات از يك « فرستنده » ارسال شده و به وسيله « گيرنده » دريافت مي شود.
واژه اطلاعات به معني «شكل دادن به بينش و ديد دريافت كننده اطلاعات» است. به اين معني كه « تنها گيرنده مي تواند مشخص كند كه دريافتي هاي وي واقعا اطلاعات بوده و او را تحت تاثير قرارداده است.»
ابزار
در سازمانها، اطلاعات از طريق شبكه هاي نرم افزاري و سخت افزاري جابه جا و توزيع مي شوند، شبكه ارتباطي سخت، قسمتهاي مشخص و قابل ديدن دارد : سيمها، آنتن هاي ارسال، آنتن هاي ماهوارهاي، پست خانه ها، نشاني منازل و جعبه پست هاي الكترونيكي،نمادهاي ارتباط سخت افزاري هستند. شبكه ارتباطي نرم،كمتر قابل رويت است
**معيارهاي سنجش كمي مديريت اطلاعات، شامل مبادلات و ارتباط ميشود . مثلا پست الكترونيك چند مشترك دارد؟ و كاربران «لوتوس بوتز» چند نفر هستند؟ چه تعداد پيغام در مدت زماني مشخص مبادله ميشود؟
چند معيار مهم براي تبديل داده ها به اطلاعات
مربوط به متني مشخص : هدف از گردآوري داده ها را مي دانيم.
تقسيم بندي شده : بخشهاي كليدي و تعيين كننده داده ها را مي شناسيم.
محاسبه شده : داده ها ممكن است با محاسبات رياضي و آماري تجزيه و تحليل شوند.
اصلاح شده : داده ها غلط گيري مي شوند.
خلاصه شده : داده ها ممكن است در حجم كمتري خلاصه شوند
**معمولا محاسبات، خلاصه سازي و طبقه بندي توسط ” انسان” صورت ميگيرد. مشكل، اشتباه گرفتن اطلاعات، يا دانش، با فناوري انتقال آنهاست.!
**از هنگام طرح اين مسئله كه « رسانه، پيام است » به وسيله مارشال مك بوهان، تا كنون كه هر روزه در مورد «قدرت دگرگون ساز شبكه ارتباطي جهان» گفت و گو مي شود،پيوسته شنيده ميشود كه كه فناوري اطلاعات نه تنها روشهاي ما بلكه خود ما را نيز دگرگون خواهد كرد. نكته مهم اين است كه هدف «رسانه» پيام نيست، هر چند كه ممكن است رسانه بر پيام اثري عميق داشته باشد. آنچه كه انتقال مي يابد به مراتب مهم تر از رسانه است. صرف داشتن تلفن نمي تواند تضمين كننده و حتي مشوق گفت و گويي عالي و دلخواه باشد.
تبديل اطلاعات به دانش از طيف واژه هاي زير صورت مي پذيرند
مقايسه: اطلاعاتي كه در مورد شرايطي خاص داريم، چه تفاوتي با اطلاعات مربوط به شرايط ديگر دارد؟
عواقب: از اطلاعات موجود، چه استنباطي مي توان براي تصميم گيري و اقدام كرد ؟
ارتباطات: اين بخش از دانش چه ارتباطي با ديگر بخشها دارد ؟
گفت و گو(تبادل و انتقال): واضح است كه اين عمليات دانش آفرين، بين انسانها صورت مي گيرد. ما معمولا دادهها را در پرونده هاي آماري داده ها و مبادلات و اطلاعات را در پيام ها مي يابيم، اما دانش را از افراد يا گروه هاي آگاه و حتي از روندهاي سازماني به دست مي آوريم. دانش از طريق رسانههاي ساختمند (مثل كتاب و مدارك) و يا از شخصي به شخص ديگر (چه بصورت گفتوگو و چه شيوه مثلا شاگردي و استادي) گسترش مييابد
دانش در عمل
دليل ارزشمند دانستن دانش، كاربردي تر بودن آن در مقايسه با داده ها و اطلاعات است.
بايد « بين داده ها، اطلاعات و دانش تفاوت قائل شد.» دانش داراي قابليت حركت در مسير عكس خود است، يعني با از دست دادن ارزش، به اطلاعات و سپس داده تبديل مي شود.
مثال : «وقتي حجم دانش موجود (به جز اطلاعات و داده ها) در پايگاههاي اطلاعاتي آن قدر زياد است كه مشاوران ديگر از آن سر در نمي آورند. اينها براي بسياري از مشاوران و كاربران حكم داده ها را پيدا كرده اند.
فناوري و طراحي نقشه دانش
فناوري رايانهاي نقش عمدهاي در مؤثر واقع شدن نقشه دانش دارد. نيازمنديهاي قابل دسترسي جاري يا پايگاه اطلاعاتي رايانهاي دانشكاران ميتواند از طريق شبكه در اختيار آنان قرار گيرد. فناوري رايانهاي معمولاً به استفاده كنندگان امكان ميدهد تا منابع دانش موردنياز خود را با عنوان يا كليد واژهها بيابند و مقايسه كنند. مهمتر اينكه يك نقشه الكترونيكي را در مقايسه با نقشههاي مكتوب، با سهولت بيشتري ميتوان مورد تجديدنظر و اصلاح قرار داد. از اين لحاظ، فهرست نيازمنديهاي رايانهاي كه تقريباً به طور مرتب روزآمد ميشوند، در مقايسه با نقشههاي چاپي غيردقيق، مفيدتر و قابل اعتمادتر تلقي ميشوند.
**روح بخشيدن به اطلاعات موجود از طريق اين شيوهها، باعث معتبر و مؤثر شدن نقشهها ميشود.
سيستمهاي شبكههاي ارتباطي مربوط به «وب» و «لوتوس نوتز» ابزارهايي معمولي براي نمايش و چاپ نقشههاي دانش هستند. آنها تواناييهاي محدودي در ثبت مهارتها و دانش كاركنان و تخصصهاي موردنياز بخشهاي خاص دارند. از آنجا كه اين برنامههاي گسترده معمولاً براي پرداخت حقوق و بدهيها مورد استفاده قرار ميگيرند، شركتها ميتوانند برنامههاي جبران خدمات خود را نيز به دانش متصل كنند
سياستشناسي و نقشه كشي دانش
اكثر نقشهها بعدي سياسي دارند. يك نقشه، معرف واقعيات است ولي اگر واقعيتي مبهم و يا مورد منازعه باشد، اين طور به نظر ميرسد كه نظر و تفكري خاص را بر ديگري ترجيح ميدهد. در اين صورت، تصور ميشود كه نقشه به جاي آنكه گوياي يك واقعيت باشد، خود را به آن تحميل ميكند.
**نقشه دانش علاوه بر نماياندن جايگاههاي دانش، تصويري از منزلتها و موفقيتها را نيز ترسيم خواهد كرد. اما وقتي تهيه نقشه و تدوين فهرستي از نام صاحبان دانش و يا نمايش «چه كساني ميدانند» مطرح ميشود، افراد به بودن نامشان در نقشه دانش گرايش مييابند و بعيد نيست حتي مصرانه تهيه كنندگان فهرستها را به گنجاندن نام خود در آن فهرستها وادار و ترغيب كنند.
ساختمند نمودن دانش
وقتي قواعد، عوامل مؤثر و رويهها تغيير نميكنند، مدل سازي هم مثل تحقيق در عمليات، بسيار راهگشا است، هرچند كه نتايج استفاده از مدلها در مورد عمليات دانش تهديد كننده است.
به طور كلي، ارزش بالاي فرايند ساختمند سازي دانش يا مدل سازي براي آن، در اين نيست كه ميتواند درك عميقتري از جريان درون دادهها، فرايند تبديل و برون دادهها را باعث شود. ارزش اصلي مدلسازي در اين است كه باعث شناسايي متغيرهايي ميشود كه ميتوانند تحت تأثير اقدامات مديريت قرار گيرند
dansh_1580589427_36539_7100_1544.zip0.34 MB |